امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Salt Away

American: ˈsɒltəˈweɪ British: sɔːltəˈweɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive
( down salt )(گوشت و غیره را) نمک سود کردن، نمک زدن به(برای حفظ گوشت و غیره)، اندوختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد salt away

  1. verb save, store up
    Synonyms: accumulate, amass, bank, cache, hide, hoard, invest, lay aside, lay away, put away, put by, put in the bank, save for rainy day, set aside, spare, stash, stockpile
    Antonyms: spend, throw away, waste

ارجاع به لغت salt away

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «salt away» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/salt away

لغات نزدیک salt away

پیشنهاد بهبود معانی